۱ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۱۹
کد خبرنگار: 5256
کد خبر: 84950189
T T
۵ نفر

آیا ممکن است به تروما مبتلا شویم؟

۱ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۱۹
کد خبر: 84950189
زهرا اردشیری
آیا ممکن است به تروما مبتلا شویم؟

 افرادی که به این عارضه مبتلا می شوند دچار تعارضات خودشان هستند. طبق دیدگاههای روان کاوی احتمال دارد علت های خاص و متفاوتی هم برایشان وجود داشته باشد اما در مورد کسانی که برایشان نورز جنگ به کار برده می‌شد عمدتا کسانی بودند که واکنش های روانی غیر عادی را در هنگام نبرد یا میدان جنگ از خودشان نشان می‌دادند.

گروه ایرنا زندگی - حقیقت این است که عمر زیادی از تشخیص بیماری تروما نمی گذرد اما این روزها روانشناسان می گویند تروما پیشینه ای به اندازه عمر انسان دارد. بیشتر انسان‌ها در دوره‌ای از زندگی خود با نوعی از تروما درگیر می‌شوند و برخی از آن ها به سادگی از آن عبور می‌کنند و تعدادی دیگر که این روزها به شمارشان افزوده می‌شود در ایستگاه آن متوقف می‌شوند و با افکار آزار دهنده‌ای دست و پنجه نرم می‌کنند. دکتر حسین ابراهیمی روانشناس و استادیار دانشگاه در این گفتگو از این بیماری و شیوه‌های نوین درمان آن می‌گوید.

آیا ممکن است به تروما مبتلا شویم؟

آقای دکتر تعریف تروما در روانشناسی چیست و چه کسانی در معرض ابتلا به آن قرار می گیرند؟

تروما هر چیزی می تواند باشد این را متخصصان علم روان مطرح می‌کنند و معتقدند تروما می‌تواند اثرات ناشی از یک حادثه یا اتفاق باشد که فرد را از وضعیت عادی خارج می‌کند. تروما معمولا ناخوشایند است و پس از حوادثی مثل سیل و زلزله یا دیدن صحنه قتل و جنایت بروز می‌کند. فردی که در معرض آن قرار می‌گیرد دچار اختلال استرس پس از تروما می‌شود که ممکن است خیلی سریع واکنش نشان دهد یا خیلی کند و نشانه های آن پس از چند ماه خودش را نشان دهد.

تروما و تلاش برای درمان آن چه پیشینه ای دارد؟

 قبل از توضیح تروما باید گفت این واژه ها از زمانی وارد بحث روان شناسی شد که بحث ضایعات روانی دوران جنگ در بسیاری از محافل مطرح شد. ابتد، جنگ های جهانی و به دنبال آن جنگ های منطقه ای از جمله مواردی بود که سبب شد بررسی در این خصوص آغاز شود؛ زیرا دیده می شد که افراد که در جنگ شرکت داشتند، دچار مشکلات زیادی می شدند. به طور مثال فرد به طور ناخودگاه از خود بی خود می شد یا حتی فرد برای مدت زمان زیادی هویت خود را از دست می داد و یا اینکه فردی که در این شرایط قرار داشت، نسبت به رفتارها، اطرافیان و دوستان خودش دچار ناآگاهی می شد. در پاره ای از موارد هم افرادی که در جنگ مصدوم شده بودند، اطرافیان و خانواده خود را بازشناسی نمی کردند و بسیار پیش می آمد که با داد و فریاد و ترس و وحشت زندگی خود را ادامه می دادند . افرادی با این شرایط ممکن است ویژگی های دیگری هم داشته باشند چه بسا از خواب بیدار می شدند وحالت بهت و گیجی و ناآگاهی نسبت به اطراف خود داشته باشند. اینها مواردی بود که کم کم اصطلاحی به نام نورز جنگ مطرح شود.

آیا ممکن است به تروما مبتلا شویم؟

 افراد دارای نورز چه ویژگی هایی دارند؟

نورز در روان شناسی اختلال روانی است که عملکردهای اصلی شخصیت فرد را در بر نمی‌گیرد و فرد نسبت به آن آگاهی دارد مثلا در مورد اضطراب، وسواس و غیره نورزو استفاده می‌شود. فردی که احساس ناراحتی می‌کند و فکر می‌کند نقش اجتماعی‌اش دچار مشکل شده است و پرخاشگری می کند نشان می دهد که علی رغم سلامت بدنی که دارد اصطلاحا نورو تیکی دارد. انسان نوروتیک مانند اسب سواری است که گمان می کند هدایت اسب را بر عهده دارد غافل از اینکه عنان خود او هم در اختیار اسب است و هر طرفی که بخواهد او را می برد.

 این افراد در زندگی روزمره و در ارتباط با دیگران با چه مشکلاتی روبرو هستند؟

 افرادی که به این عارضه مبتلا می شوند دچار تعارضات خودشان هستند طبق دیدگاههای روان کاوی احتمال دارد علت های خاص و متفاوتی هم برایشان وجود داشته باشد اما در مورد کسانی که برایشان نورز جنگ به کار برده می‌شد عمدتا کسانی بودند که واکنش های روانی غیر عادی را در هنگام نبرد یا میدان جنگ از خودشان نشان می‌دادند.

 تروما فقط در جنگ تعریف می شد؟

 واکنش هایی مانند نوروتیک بیشتر شبیه واکنش های اضطرابی است. اما در کنار این باید به اختلالات تروماتیک هم توجه کرد. بهتر است به این نکته اشاره کرد که در دیدگاه روان شناسی هر چه به عنوان ضربه محسوب می شود که می تواند ضربه روحی هم باشد، می تواند به عنوان تروما محسوب شود. مثلا همان جنگ یا دیدن صحنه دلخراش یا تصادف وحشتناک یا دیدن صحنه‌هایی مانند زلزله یا سونامی و طوفان یا غیره می توانند به عنوان یک تروما به شمار بروند.  عمدتا افرادی که دچار این ضربه های روانی می شوند اختلالاتی را تجربه می کنند به آنها اختلال استرس یا اختلال استرس پس از تروما می گوییم.

 آیا این اختلال روانی به راحتی تشخیص داده می شود؟

 این اختلال روانی شدید مزمن و ناتوان کننده است که پس از مواجهه با اتفاقی آسیب زا رخ می دهد معمولا فرد تجربه مجدد سانحه را در ذهن خودش مرور می کند سعی می کند از محرک هایی که با آن تروما ارتباط دارد خودش را دور کند در پاسخ عمومی که می خواهد به دنیای اطراف بدهد حالت کرخی دیده می شود و خیلی هم برانگیختگی بالایی در آنها دیده می شود. تجربه جنگ شکنجه، بلایای طبیعی، حمله، تجاوز، سوانح جدی، تصادف وآتش سوزی و مواردی از این دست می توانند سبب شوند که فرد واکنش زیادی و خاصی نشان دهد که منجر به این می شود که فرد حال بدتری نسبت به آن چیزی که هست باشد.  در بر خی از موارد ممکن است فرد مادام العمر حالش به همین بدی باشد و در زنان 5 تا 10 درصد و در مردان 5 تا 6 درصد شیوعش دیده می شود.

آیا ممکن است به تروما مبتلا شویم؟

آیا  تروما تاثیرات جسمی هم دارد؟

 در جاهای متفاوت این تروما دیده می شود که تاثیر بر روی جنبه های زیستی، روانی و اجتماعی هم می گذارد پیگیری هایی که صورت گرفته است نشان می دهد تا مدت ها می تواند این حال بد باقی بماند.

اگر کسی دچار این اختلال شود چه عوارض و رفتاری از خود بروز می دهد؟

بر اساس کتاب تشخیص و آمارهای اختلالات روانی، عوارض تروما چند دسته هستند. این عوارض شامل تجربه آسیب واقعی، یا تهدید به آسیب جسمی و عاطفی، یا عوارض تحمیلی می شود. بازگشت به گذشته ، کابوس، خاطرات بد، تغییرات منفی در ادارک ، اجتناب از عوامل محرک مرتبط با رخداد و تغییر سطح انگیختگی را در بر می گیرد که باید یک مدت زمانی نیز فرد درگیر این داستان باشد. به طور مثال باید فرد به مدت یک ماه این نشانه ها را از خودش نشان دهد.

آیا تروما هم دارای جهش است یعنی از وضعیتی به وضعیت دیگر قابل تغییر است؟

 دو نوع تروما وجود دارد؛ نوع حاد، نوعی است که وقتی فرد درگیر چنین حالاتی می‌شود و علائم زیادی نشان می دهد و  حالت دوم ترومای مزمن است در چنین مواردی ممکن است ماهها نیز بگذرد اما فرد حالت خاصی از خودش نشان نمی دهد اما یکباره بروز حالات استرس و اضطراب در این افراد شروع می شود، حالاتی که در واقع تروما معرفی می شود اما این نوع تروما کمی بدتر است زیرا ریشه یابی آن بسیار سخت تر است یعنی پیدا کردن علت آن برای درمانگرسخت تر می شود و اینکه تشخیص دهیم این حالات مربوط به کدام اتفاقی است که برای فرد رخ داده بسیار دشوار است.

 در هر حال ناراحتی ها شدید روان شناختی در این افراد دیده می شود و  می بینیم که این افراد در تلاش هستند تا از یادآوری آن رویداد اجتناب کنند یا اینکه سعی می کنند با افرادی که آن حادثه را یادآوری می کنند مراوده نداشته و از آنها دوری کنند. این افراد مدام در گریز از افراد مکان ها و اشیائی هستند که آن خاطره و یا رویداد تلخ را برایشان یادآوری می کند.

از طرفی هم یک سری عقاید منفی اغراق آمیز را در خودشان در مورد دنیا و اطرافیانشان دارند. مثلا اینکه من بد هستم؛ در واقع افراد با این شرایط به هیچ کس نمی توانند اعتماد کنند . آنها معتقدند دنیا جای خطرناکی است این ها چیزهایی است که مثل ترس و وحشت و اضطراب و ترس مدام همراهشان است. این حالات هیجانی منفی را مدام با خود دارند خیلی هم علاقه ای ندارند که در جمع حاضر شوند و روابط خود را با دیگران ادامه دهند.

 مدام خودشان را کنار می کشند و همیشه منتظر یک خبر بد هستند. همیشه اختلال خواب و تمرکز دارند و در کل حالشان خوب نیست در خیلی از موارد ما شاهد این هستیم که انگار شخصیتشان مشکل پیدا کرده است. شاید بهتر است بگوییم انگار بدنشان از جسم و روانشان جدا شده است انگار این ادم در عالم واقعیت نیست. به همین دلیل این علائم نشان دهنده این است که حال فرد خوب نیست و نشان دهنده این است که احتمالا فرد با مشکل روبرو شده است.

آیا ممکن است به تروما مبتلا شویم؟

چه زمانی نیاز به مراجعه به روان پزشک برای این گروه از افراد وجود دارد؟

اگر نشانه ها شدید باشد و حتی برای فرد یا دیگران آسیب رسان باشد باید درمان جدی شروع شود. حتی امکان دارد پیش روان پزشک برود اما در غیر این صورت روان شناس می تواند درمان وی را شروع و از روش های درمانی مختلف برای بهبود حال او استفاده کند. مثلا از روش شناخت رفتاری می‌توان استفاده کرد. البته جدا از افسردگی های عمده ای که این فرد دچارش می‌شود، ممکن است فرد دچار افکار خودکشی هم بشود که در اینجا هم نیازبه مراجعه به روان پزشک دارد و اگر بخواهیم امیدوارانه پیش برویم و درمان اساسی انجام ندهیم ممکن است اتفاقات ناخوشایندی رخ دهد.

درمان تروما با چه روش هایی انجام می شود و چه مواردی در درمان کامل آن تاثیرگذار است؟

نه، اما اصول درمانی تروما بر روی چند پایه است؛ اولین پایه این است که هر چه سریع تر درمان صورت بگیرد . دوم این که هر چه سریعتر فرد را به حالت عادی اش برگردانیم و سومین مورد اینکه در نزدیکترین جایی که هست برای درمان اقدام کند زیرا برخی موارد رفت و آمدها سبب می شود، فرداز درمان فرار کند که این می تواند مشکلات زیادی ایجاد کند، لذا وقتی نشانه های بیماری شدید شد و بیمار از لحاظ فیزیولوژیکی و روان باید تحت نظر روان پزشک قرار بگیرد. اما اگر تنها چند مورد مانند خواب، استرس، فکر کردن، نشخوار ذهنی دارد مراجعه به روان شناس کفایت می کند و ادامه دادن جلسات مشاوره در درمان تاثیرگذار خواهد بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.